ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

بخشش

ارنواز حاضر نمیشه با مامان بره بیرون و مامان با ناراحتی خانه را ترک می کنه. به ارنواز میگم کارت خیلی بد بود و هم مامان از دستت ناراحت شد و هم بابانوئل و عمو نوروز اسمت را تو لیست بدها نوشته اند. نیم ساعت بعد شروع کرده به ورزش کردن و بالاپایین پریدن. خسته که میشه میگه: حالا بابانوئل واسه من جایزه میاره؟ میگم: واسه چی؟ - آخه مردم از خستگی حالا  مامان منو می بخشه میگم: واسه چی مامان تو را ببخشه؟ شرط بخشیدن اینه که متوجه اشتباهت بشی و از مامان عذرخواهی کنی میگه: نخیر هم، مامان منو ببینه گریه اش می گیره منو می بخشه
4 ارديبهشت 1393

مهربانی بی دلیل!

ارنواز موقع بیرون اومدن از خانه اونقدر طول داد که به برنامه نرسیدیم و در نتیجه اومدیم بیرون. تا از در پامونو بیرون گذاشتیم، گفت: بابا سرتو میاری جلو؟ سرم را که پایین بردم منو بوسید و گفت دوستت دارم. همینجوری که از این همه مهربانی کیف کرده بودم، گفتم: بابایی مگه من بهت نگفته بودم که بجنبی تا به موقع برسیم؟ - بابا، من بوست کردم که اینا را نگی دیگه
4 ارديبهشت 1393

correnza

خانواده بارباپاپا رفتند ژاپن و دارند تو یه مراسم عجیب و غریب ژاپنی شرکت می کنند. مامان که داره گوش میده، متوحه یک کلمه نمیشه. از بابا می پرسه: correnza یعنی چه؟ بابا تا میاد تو گوگل ببینه ارنواز میگه یعنی اینا می خواند ساز بزنند، اونا نمی خواند. اونا هم که می خوان بزنند، اینا نمی ذارن. حالا شما فهمیدید correnza یعنی چی؟ - یعنی رقابت (اینو تو گوگل نوشته)
3 ارديبهشت 1393

تهاجم فرهنگی

ای مدیران و متولیان فرهنگی ایتالیا به هوش باشید و از تهاجم فرهنگی دشمن هراسناک باشید. امروزه دشمن در قالب بازی های کودکانه، کودکان شما را نشانه گرفته است. نمونه اش همین ارنواز خانوم که بازی نان بیار کباب ببر را به کیارا خانوم یاد داده است تا شما را از فرهنگ پیتزا و اسپاگتی به سمت کباب و چلو کباب بکشاند
2 ارديبهشت 1393

ازدواح زیر سن قانونی

- بابا میای نینجا بازی ؟ - آره - مثلا تو میشی نینجا، یهویی با من ازدواج کنی؟ - باشه  (لحظاتی بعد) آه ای خانوم زیبا با من ازدواج می کنید؟ - ولی من خیلی کوچکم نمی تونی باهام ازدواج کنی  
2 ارديبهشت 1393

بازی

- آخه کدوم پدر و مادری اینقدر با بچه شون بازی می کنند که ما بازی می کنیم؟ - همه - از کیارا بپرس مامان باباش اینقدر باهاش بازی می کنند؟ - خب اون Sorella (خواهر)‌ داره - حالا اون Sorella داره، آزیا چی؟ - آزیا هم داره - آزیا Sorella نداره - داره، من می دونم - خیلی خب آزیا هم داره، ماریانا چی؟ - اون هم داره - مامانی ماریانا خواهر داره؟ مامان: نمی دونم ارنواز: داره، اون هم Sorella داره - اصلا این ایتالیایی ها را ول کن (نمی دونم چرا تک فرزند توشون پیدا نمیشه) رومینا چی؟ - رومینا هم داره داره ولی پریسا که پیش رومینا نیست (پریسا چند سالی هست که تو آمریکا زندگی می کنه) - اون موقع که اندازه من بود ک...
2 ارديبهشت 1393

دعاهای ارنواز

امروز به دیدن یک کلیسای قدیمی رفته بودیم. در مقابل سوالش در مورد خدا سعی کردم با زبان ساده ای خدا را شرح بدهم. بعد هم در مقابل سوال بعدیش به شرح دعا کردن پرداختم. ارنواز پرسید که میتونه دعا کنه و من هم گفتم حتما! حالا قراره ارنواز مهمترین مسایلش را از خدا بخواهد. - خدایا من می خواهم راستکی پرواز کنم - نه ارنواز دعات باید واقعی باشه. نمیشه که آدم پرواز کنه - پس ... خدایا من می خوام بابا مامانم همه چیزهای گرون را واسه ام بخرند -...
1 ارديبهشت 1393